آقا این کوچه رو اشتباه پیچیدی...

بازم سلام 
ببخشیدا بازم میخوام بنویسم
راستش اینبار میخوام یکمیم واسه دل خودم بگم ولی باز اگه بخونین بد نیستش
چیه چرا تعجب کردین خب منم دل دارم دیگه...دروغ نگم از دیشب دارم سعی میکنم بخوابم نمیشه... دیشب که چه عرض کنم از چند ساعت پیش...

شک...
چرا آدما بعضی وقتا به یچیزای الکی شک میکنن ؟؟؟ میدونین گاهی طرف آدم چیزیو با صداقت میگه ولی ما از اون برداشت بد میکنیم خیلی بد میشه آدم بدبین باشه... خود من سر یچیزی که از الا ن میخوام یقین داشته باشم که پوچ بوده از دیشب تا حالا اعصاب خودمو خورد کردم خب نمیگم الان اعصابم راحت شده از اون بابات ولی میخوام که اونجوری باشه...

چرا شک...
همین شک بعضی وقتا ادمو از پا در میاره دو حرف بیشتر نداره ها ولی میتونه بزرگ بشه اونوقته که آدمارو از عشقشون از خودشون از ذاتشون از زندگیشون خسته میکنه و این خستگی باعث میشه از هدفشون دور شن...

دلیل شک...
بنظر من مهمترین دلیلش علاقه شدید قلبیشونه چون میترسن از چیزی که ممکنه پیش بیاد شک میکنن حالا نمیدونن همین شک باعث دوریشون از همون - - - شون میشه...

جلوگیری از شک...
قبول کنین که طرف مقابل صادقانه داره بر خورد میکنه باهاتون...

راه حل...
اصلا این کلمه دو حرفیو وارد ذهنتون نکونین چون برای بیرون بردنش خیلی سختی میکشید...
 
هدیه...
برام از خاطره سنگری بساز
بید بی ریشرو شن باد میبره 
نسل بی گذشترو خاک غریب
مثل شخم کهنه از یاد میبره
میخوام از باغچه سبز این روزا
سبد خاطره هامو پر کنم
میخوام از عطر دوباره گم شدن
شهر سالخوردگیامو پر کنم...
نظرات 5 + ارسال نظر
سرمه چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:19 ق.ظ http://avayeatash.blogsky.com

شک کردم بهت!! :)

سرمه پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:54 ق.ظ http://avayeatash.blogsky.com

پس بیا update کن!!

سرمه جمعه 21 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:50 ق.ظ

إإإإإإ مگه نگفتی هر روز میای بنویسی(یکی نیست به خودم بگه) پس چرا نمیای؟؟!

سرمه یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:20 ق.ظ

:((((( :((((

[ بدون نام ] شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:12 ب.ظ

چیز های با حالی نوشتی اگه عاشقی تااخرش برو...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد